گفتمان منسجم سیاستاجتماعی در خدمت آرمانهای اجتماعی
مصاحبه با دکتر علی اکبر تاج مزینانی؛ رئیس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی
پرسش: تحلیل شما از وضعیت و جایگاه سیاستگذاری اجتماعی در ایران به چه نحو است؟
پاسخ: سیاستگذاری اجتماعی یک حوزه بین رشته ای و به نسبت سایر رشتهها نو پا است، اما در جهان از آن نوپایی زمان زیادی گذشته و به دوره جوانی و میانسالی رسیده است، اما در ایران هنوز در ابتدای راه هستیم. جای کار بسیار است و در هر حوزهای که وارد شوید ضعف های بسیار زیادی وجود دارد. یعنی با مرور وضعیت شاخصهای یک حوزه علمی، از جمله معیار تولیدات آن حوزه در قالب کتابها و نشریات علمی، پایاننامه ها و همچنین وجود و فعالیت نهادهای تخصصی علمی و رشته های تخصصی وضعیت بهینهای را شاهد نیستیم. برای مثال، ادبیات بومی بسیار کمی در دسترس است و ترجمههای پراکنده موجود هم گامهای ابتدایی در رفتن بهسوی تولید ادبیات بومی سیاستگذاری اجتماعی است. در بین فصلنامهها و مجلات اگرچه عناوین مربوط و نزدیک به حوزه سیاستگذاری مانند رفاه اجتماعی را داریم، اما با ورود به محتوا می بینید بخش زیادی از مطالب آنها واقعاً سیاست اجتماعی نیست. همچنین، طی تحقیقی که در دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی و علوم بهزیستی در گروههای آموزشی نزدیک به سیاست اجتماعی (که مباحث رفاه اجتماعی را دنبال میکنند) انجام شده شاهد بودیم که پایاننامهها و حتی رسالههای خروجی گروههای ذیربط هنوز آن هویت مستقل را پیدا نکردهاند. بعضاً برخی از آنها نسخههای دست دوم و کُپی از رشتههای دیگر، به لحاظ روش کمّی زده و پیمایشی هستند.
نهادهای تخصصی مانند انجمنهای علمی و بهطور مثال انجمن رفاه اجتماعی کشور نیز نوپا هستند. اگرچه چندسالی از فعالیت آن میگذرد و خوشبختانه به حوزههای مربوط به سیاستگذاری اجتماعی با برگزاری نشست های مختلف و همایش های ملی (همانند همایش ملی رفاه اجتماعی در برنامه ششم توسعه) ورود کرده است، ولی به آن سطح از فعالگرایی علمی بایسته و شایسته نرسیده است. در مورد رشته دانشگاهی هم به همین شکل است. ما هنوز رشتهای با عنوان سیاستگذاری اجتماعی نداریم. البته مرتبط با آن در دورههای کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری رشتهها یا گرایشهایی حول رفاه اجتماعی داریم، اما محتوای دروس با ایدهآلی که باید باشد فاصله دارد. لذا با بررسی شاخصهای این حوزۀ علمی از آموزش، پژوهش، نشریات و نهادهای تخصصی آن متوجه نوپایی آن میشویم. اما درمجموع من خوش بین هستم. خوشبختانه آگاهی در این باره در حال شکلگیری است و حتی در رساله ها و پایاننامههای رشتههای دیگر مانند جامعهشناسی، مطالعات زنان و ...، گرایش هایی به سمت سیاست اجتماعی و وجوه نظری و کاربردی آن وجود دارد ضمن اینکه اساتید، فارغ التحصیلان و دانشجویان تحصیلات تکمیلی حوزه رفاه اجتماعی نیز هماکنون دستاندرکار تولید محتوا در این حوزه هستند که این امر نشاندهندۀ آینده روشن سیاستگذاری اجتماعی است.
پرسش: نوپایی و هویت مستقل رشته سیاستگذاری اجتماعی و ادبیات نظری آن در ایران محور تحلیل جایگاه سیاستگذاری اجتماعی در ایران قرار گرفت. در سوی دیگر سیاستگذاری اجتماعی در عمل قرار دارد، پیوندهای میان نظر و عمل را چگونه تحلیل میکنید؟
پاسخ: من در بررسی نظام رفاهی و سیاستگذاری اجتماعی در ایران آن را به دو بخش تقسیم میکنم: در مقام عمل و در مقام نظر. شکافی بین این دو وجود دارد. نظام ما به این نتیجه روشن نرسیده است که در حوزه سیاستگذاری اجتماعی چه گفتمان منسجمی را میخواهد در پیش بگیرد. با این وجود، آنچه که در قانون اساسی آمده کاملاً واضح و روشن یک الگوی فراگیر، جامع و حقمحور از سیاست اجتماعی را ترسیم میکند. ولی عملاً در باب نظریهپردازی و تعمیق آن و تولید ادبیات نظری مرتبط بسیار ضعف داشتهایم. در مقام عمل بعد از انقلاب، پاندولی و نوسانی عمل شده است. تضادهای بین رویکردهای گروههای مختلف وجود داشته و در مجموع شاهد «عقبنشینی از آرمانهای اجتماعی قانون اساسی» بودهایم. البته این موضوع بین حوزههای مختلف سیاستگذاری متفاوت بوده اما برآیند کلی آن عقبنشینی از آرمانهای اجتماعی بوده است، درحالیکه دستور کار سیاستگذاری اجتماعی باید پیشبرد این آرمانها باشد. بخشی از آن بر میگردد به ضعف حوزه نظری که نتوانسته نقش لازم را ایفا کند. ضمن اینکه بخش عمل هم با نوسانات خود، از نظر پیشی گرفته و نقصها و تعارضاتی در این زمینه وجود دارد.
برای این بلاتکلیفی در مقام نظر و مقام عمل باید چارهای اندیشیده شود. بلاتکلیفی در مقام نظر باعث شده که برداشتهایی از سوسیالیسم اسلامی تا لیبرالیسم اسلامی را منتسب به قانون اساسی کنند. در مقام عمل هم این بلاتکلیفی از یک طرف منجر به سوسیالیستیخواندن هر چیزی میشود که تحت عنوان سیاست اجتماعی طراحی و اجرا میگردد و در آن سو، پوپولیستیشدن سیاستهای اجتماعی را به ارمغان میآورد. لذا ضرورت تعیین تکلیف نظام سیاستگذاری اجتماعی در بالاترین سطوح نظام وجود دارد.
در حال حاضر که این مصاحبه انجام می شود جامعه ما در شوک حادثه تأسف برانگیز ساختمان پلاسکو قرار دارد. «ساختمان پلاسکو» این ظرفیت را دارد که بهمثابه استعارهای گویا از وضعیت نظام سیاستگذاری اجتماعی در کشور با ما سخن بگوید و ما را به بازاندیشی و گفتوگوی انتقادی وادار کند. سیاستگذاری اجتماعی موجود در کشور عمدتأ از نوع پسینی، پسماندی، منفعلانه و ترمیمی است که تنها پس از بروز مخاطرات و آسیبهای اجتماعی به فکر چاره میافتد. اگر به برخی از امور مرتبط با رفاه و سیاستگذاری اجتماعی در خصوص این ساختمان نگاه کنیم به خوبی این وضعیت را درک میکنیم. برای مثال، تعداد زیادی از کارگران واحدهای صنفی این مجموعه تحت پوشش بیمه های اجتماعی نبوده اند و کارگران غیررسمی بسیاری نیز مرتبط با این مجموعه بوده اند که این امر حاکی از روابط نامطلوب کارگری- کارفرمایی، غیبت نظارت و اعمال حاکمیت در این زمینه، و عدم رعایت استانداردهای کار شایسته بهویژه در زمینه های رفاهی است. اکثریت واحدهای صنفی این مجموعه نیز فاقد بیمۀ حوادث بودهاند و مالکیت ساختمان نیز توجهی به مخاطرات جدی آن نداشته است. تنها پس از وقوع این فاجعه است که همه مسئولان جمع شده و در دادن وعده های ناظر به ارائه خدمات رفاهی به آسیب دیدگان با هم مسابقه میگذارند. این استعاره را میتوان در سطح کلان کشوری مدنظر قرار داد و هشدار داد که اگر گونه های از سیاستگذاری اجتماعی فعال، پیشینی، پیشگیرانه و فراگیر در دستورکار نظام تصمیمگیری کشور قرار نگیرد باید منتظر «آوارشدن فقر و آسیبهای اجتماعی» در جامعه بود و افسوس که برخلاف فروریختن ساختمانها که امری مادی و عینی است، توجه جدی و عاجل به امکان فروپاشی اجتماعی صورت نمی گیرد.
پرسش: گفتمان منسجم سیاستاجتماعی در خدمت آرمانهای اجتماعی از طریق ایجاد پیوند بین نظر و عمل را مد نظر داشته اید. جایگاه اولین همایش سیاستگذاری اجتماعی در ایران چه میتواند باشد؟
پاسخ: البته انتظار نمیرود یک همایش همه شکافها و خلأها را پر کند، اما برگزاری این همایش میتواند گامی مؤثر در جهت پرداختن به مسائل بومی این حوزه باشد. در قالب این همایش می توانیم از منظر مسائل بومی رفت و برگشتی با مبانی نظری داشته باشیم. نقد و واکاوی تجربههای سیاستگذاری در بستر ایران مهم است و هویت رشتهای بخشیدن به مجموعه کسانی که در کشور در این حوزه فعال هستند کارکرد دیگر این همایش است. گردهمایی، گفتگو و همفکری درباره سیاستگذاری اجتماعی به ترویج گفتمان منسجم کمک میکند. بههرحال این گامها ادامه پیدا کرده و امیدواریم در ادامه به حوزههای خاصتر و مضامین عمیقتر سیاست اجتماعی برسد. این تنها یکی از گامهای ترویج سیاستگذاری اجتماعی است.
پرسش:آیا دستاوردهای نظری همایش سیاستگذاری اجتماعی در ایران قابلیت بازخورد در وجوه عملیاتی سیاستگذاری اجتماعی در ایران را خواهند داشت؟
پاسخ: نمیتوان کاملاً خوشبین بود، اما به این منظور سعی کردیم در این همایش تقاضامحور عمل کنیم. از دستگاهها جویای مسئله شان شدیم و دغدغههای آنها را بهعنوان محورهای همایش اعلام کردهایم. خود دستاندرکاران آن دستگاهها بهعنوان مشارکتکننده در پنلهای همایش حضور خواهند داشت، و مسائل آن دستگاهها مورد بحث و گفتگو قرار میگیرد، و در این سطح ابعاد عملی در همایش بازتاب مییابد، و فرآوردههای همایش در نهایت به عنوان توصیههای سیاستی به دستگاهها بازتاب داده میشود، اما اینکه چه مقدار از اینها محقق خواهد شد امر دیگری است. البته در این همایش چون مباحث به نسبت کاربردی است، احتمال بازتاب آن در سیاستگذاری بیشتر است. علاوه بر اینکه با در پیش گرفتن تقاضامحوری در همایش انتظار بیشتری نیز میرود، اما این اجزای مختلفی دارد، آموزش، پژوهش و نهادهای تخصصی باید مطالعات تخصصی در راستای مسائل موجود داشته باشند. همایش یک رخداد مقطعی است و پیگیریکردن آن باید در دستور کار انجمنهای تخصصی و دانشگاهها و.. این حوزه قرار بگیرد. بههرحال این همایش میتواند گام موثری در جهت پیشبرد سیاستگذاری اجتماعی در ایران باشد.
در شرایط کنونی ضرورت برجستهسازی عرصه سیاستگذاری اجتماعی در ارتباط با منشور شهروندی در دستور کار دولت احساس میشود. یکی از اجزای حیاتی شهروندی، «شهروندی اجتماعی» است که در کنار شهروندی مدنی و شهروندی سیاسی قرار میگیرد. این وجه برجسته در همایش مورد بررسی قرار میگیرد، و انتظار میرود دولت در پی این اقدام مثبت با اتخاذ رویکرد جدیتر، منسجمتر، پایهای و پایدار به سیاست اجتماعی زمینه تحقق شهروندی اجتماعی و مؤلفههای آن را فراهم کند و امیدواریم در آینده شاهد باشیم که این بهواسطه سیاست اجتماعی به تحقق برسد. یکی از اهداف همایش پرداختن به مباحث شهروندی اجتماعی و مطالبه در اینباره است.